داستان پیشرفت کاری و شغلی من
حدود سه سال پیش بود که در شرکت دولتی در دپارتمان مهندسی صنایع مشغول به کار بودم. تازه استخدام شده بودم و به شدت علاقه مند به ایجاد تغییر مانند تمام کسانی که وارد مجموعه جدید می شوند.
میخواستم با ورود خودم به شرکت همه متوجه تغییر بشوند. در ابتدای کار در تمام موارد درگیر بودم، تعالی سازمانی، نظام آراستگی، مدیریت کیفیت. البته درگیری بنده بیشتر حضور فیزیکی در جلسات بود و نمی دانستم باید چکاری انجام دهم. شرکت هم مصمم بود همه این مسائل را در سازمان پیاده کند بدون هیچ مشاوری و با استفاده از ظرفیت پرسنل خود سازمان.
رئیس بنده آدم زیرکی بود و توانمند و بنده هم مشتاق یادگیری و دیده شدن. یک ماه بعد حدود شهریور ماه بود که بنده راهی کنفرانسی در زمینه سیستم های مدیریت شدم و در آنجا با مشاوری مطرح در حوزه کاری خودم آشنا شدم. بنده از فرصت استفاده کردم و صادقانه میل به پیشرفت را به آن مشاور گفتم. ایشان نکته طلایی به من گفت:
اگر واقعاً می خواهی سریع تغییر ایجاد کنی، من نمیتوانم ده کتاب به تو معرفی کنم تا بخوانی، ده دوره آموزشی برایت برگزار کنم، تنها می توانم پکیجی از فرم ها و دستورالعمل ها و رویه های پیاده سازی را به تو بدهم. آن ها را بدقت مطالعه و سعی کن تمام آنها را پیاده سازی کنی.
آن مجموعه را هیچ وقت به رئیس خودم نشان ندادم ولی از فردای روز کنفرانس، برنامه پیاده سازی نظام آراستگی را مطابق فرم ها و دستورالعمل ها شروع کردم. نتیجه حیرت انگیز بود. من فقط باید قدم به قدم مطابق روش های اجرایی پیش می رفتم و البته واقعاً عمل می کردم و من اینکار را انجام دادم.
بعد از دو ماه به کلیدی ترین فرد در حوزه سیستم های مدیریت در سازمان تبدیل شده بودم. راهبری بیشتر پروژه های بهبود بر عهده بنده بود و تقریباً در تمام پروژه ها نقش اساسی داشتم.
راه را پیدا کرده بودم. هر پروژه بهبودی را که میخواستم شروع کنم، از الگوبرداری از فرم ها و دستورالعمل ها و روش های اجرایی موفق دیگران استفاده می کردم. واقعاً میانبرترین راه بود.
حالا این سایت در خدمت شماست. فرصت را غنیمت بشمارید. من صادقانه تجربه خودم را در اختیار شما گذاشتم. برای دیده شدن، برای الگوبرداری و برای تغییر در دپارتمان کاری خودتان از لینک زیر شروع کنید.